Telegram Group & Telegram Channel
.
فقراتی از مقاله « در طربخانۀ خاک خیام و بیشۀ نور سپهری»، منتشر شده در کتاب « از خیام تا یالوم»؛ به مناسبت روز بزرگداشت خیام:

« اندیشۀ خیام چنانکه در می یابم، سهل و ممتنع است. بدین معنا که در نگاه اول چنین بنظر می‌رسد که می‌توان آن را به راحتی فهمید. اما فهم دقیق اندیشۀ او مستلزم انس گرفتنِ با خیام است. خیام ندام‌انگار است؛ و قرابتی میان اندیشۀ او با شوپنهاور وجود دارد. اینکه خیام می‌گوید: آدمی در میان دو عدم گرفتار آمده است، از بی جا آمده و رهسپار هیچ است؛ طنین بودیستی و شوپنهاوریِ پررنگی دارد.

افزون بر این، در رباعیات خیام، «طنز الاهیاتی» و مواجهۀ طنازانۀ با هستی نیز دیده می شود. برای مثال می‌گوید:

گر برفلکم دست بدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان
از نو فلکی دگر چنان ساختمی
کآزاده به کام خود رسیدی آسان

طنزی است توأم با نوعی اعتراض؛ اگر قدرتش را داشتم و بجای خدا می‌نشستم، هستی را ازعدل‌ می‌ آکندم و آزادگان را به کام دلشان می‌رساندم. خیام در رباعی دیگری هم بر سفله ‌پروری چرخِ گردون تعریض می‌زند:

گر کار فلک به عدل سنجیده بدی
احوال فلک جمله پسندیده بدی
ور عدل بدی به کارها در گردون
کی خاطر اهل فضل، رنجیده بدی

در این رباعی نیز طنزی توأم با اعتراض موج می‌زند. اگر در هستی عدل و دادی بود، آزادگان و اهل فضل، رنجیده نمی‌شدند و نادانان بر صدر نمی‌نشستند.

خیام چرخ گردون را هم در کارِ خود مجبور و بیچاره می‌داند. وی برآنست که نباید از چرخ گردون شکایت کرد، چرا که از خود اختیاری ندارد:

نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره است

با زبان طنز می‌گوید که اینقدر با دنیا در مپیچ و به او سخت نگیر، چرا که گردون نیز حالی بهتر از تو ندارد و خود گرفتارست. در اندیشۀ خیام، آدمی نیز چون گردون، از خود اختیارِ چندانی ندارد. او به گرفتاریِ انسانِ میانِ دو عدم اشاره می‌کند و آنرا بر می کشد و برجسته می کند:

ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز
از روی حقیقتی نه از روی مجاز
بازیچه همی کنیم بر نطع وجود
افتیم به صندوق عدم یک‌یک باز

رباعی سرشار از حیرت و ندانم‌انگاری است؛ دنیا سراسر بازی است و ما بازیچۀ دستِ روزگاریم و در نهایت روانه صندوق عدم می شویم...

حافظ هم گاهی اشعارش، طنین و بوی خیامی دارد و می گوید:

حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
و:
چیست این سقف بلند ساده بسیار نقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
و:
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است/ دردا که این معما شرح و بیان ندارد

به نزد این دو سالکِ سنتی، «اسرارِ ازل»، « راز دهر» و « این معما»، علی الاصول  ندانستی‌اند و درپیچیدن با چنین سؤال‌هایی بی‌فایده است. از منظر خیام:

گر آمدنم به من بدی، نامدمی/ ور نیز شدن به من بدی، کی شدمی
به زان نبدی که اندر این دیر خراب/ نه آمدمی، نه شدمی، نه بدمی

نه بدنیا آمدنم به میل خویش است و نه رفتنم دست خود است. آیا بهتر نبود اصلا هیچگاه بدنیا نیامده بودم؟ این موارد تماماً برخواسته از ندانم‌انگاریِ این سالک سنتی است. همانطور که داریوش شایگان در کتاب «ادیان و مکتب‌های فلسفی هند» می‌گوید، به نزد هندوها عالم از جنس «مایا» است. یعنی حقیقتی ندارد؛ که خوابی و خیالی و وهمی است. خیام این مسائل را می‌بیند و چنین می انگارد که هستی اعتبار چندانی ندارد..
احوال جهان و اصل این عمر که هست/ خوابی و خیالی و فریبی و دمی است

اینکه خیام هم جهان را خواب و خیال و دم می‌داند، ذهن را به سمت  آیین هندو سوق می دهد


https://www.instagram.com/p/C7E8UAAuSBQ/?igsh=MWtjaWsyanMxZTVnMg==



tg-me.com/Soroushdabbagh_Official/9065
Create:
Last Update:

.
فقراتی از مقاله « در طربخانۀ خاک خیام و بیشۀ نور سپهری»، منتشر شده در کتاب « از خیام تا یالوم»؛ به مناسبت روز بزرگداشت خیام:

« اندیشۀ خیام چنانکه در می یابم، سهل و ممتنع است. بدین معنا که در نگاه اول چنین بنظر می‌رسد که می‌توان آن را به راحتی فهمید. اما فهم دقیق اندیشۀ او مستلزم انس گرفتنِ با خیام است. خیام ندام‌انگار است؛ و قرابتی میان اندیشۀ او با شوپنهاور وجود دارد. اینکه خیام می‌گوید: آدمی در میان دو عدم گرفتار آمده است، از بی جا آمده و رهسپار هیچ است؛ طنین بودیستی و شوپنهاوریِ پررنگی دارد.

افزون بر این، در رباعیات خیام، «طنز الاهیاتی» و مواجهۀ طنازانۀ با هستی نیز دیده می شود. برای مثال می‌گوید:

گر برفلکم دست بدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان
از نو فلکی دگر چنان ساختمی
کآزاده به کام خود رسیدی آسان

طنزی است توأم با نوعی اعتراض؛ اگر قدرتش را داشتم و بجای خدا می‌نشستم، هستی را ازعدل‌ می‌ آکندم و آزادگان را به کام دلشان می‌رساندم. خیام در رباعی دیگری هم بر سفله ‌پروری چرخِ گردون تعریض می‌زند:

گر کار فلک به عدل سنجیده بدی
احوال فلک جمله پسندیده بدی
ور عدل بدی به کارها در گردون
کی خاطر اهل فضل، رنجیده بدی

در این رباعی نیز طنزی توأم با اعتراض موج می‌زند. اگر در هستی عدل و دادی بود، آزادگان و اهل فضل، رنجیده نمی‌شدند و نادانان بر صدر نمی‌نشستند.

خیام چرخ گردون را هم در کارِ خود مجبور و بیچاره می‌داند. وی برآنست که نباید از چرخ گردون شکایت کرد، چرا که از خود اختیاری ندارد:

نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره است

با زبان طنز می‌گوید که اینقدر با دنیا در مپیچ و به او سخت نگیر، چرا که گردون نیز حالی بهتر از تو ندارد و خود گرفتارست. در اندیشۀ خیام، آدمی نیز چون گردون، از خود اختیارِ چندانی ندارد. او به گرفتاریِ انسانِ میانِ دو عدم اشاره می‌کند و آنرا بر می کشد و برجسته می کند:

ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز
از روی حقیقتی نه از روی مجاز
بازیچه همی کنیم بر نطع وجود
افتیم به صندوق عدم یک‌یک باز

رباعی سرشار از حیرت و ندانم‌انگاری است؛ دنیا سراسر بازی است و ما بازیچۀ دستِ روزگاریم و در نهایت روانه صندوق عدم می شویم...

حافظ هم گاهی اشعارش، طنین و بوی خیامی دارد و می گوید:

حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
و:
چیست این سقف بلند ساده بسیار نقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست
و:
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است/ دردا که این معما شرح و بیان ندارد

به نزد این دو سالکِ سنتی، «اسرارِ ازل»، « راز دهر» و « این معما»، علی الاصول  ندانستی‌اند و درپیچیدن با چنین سؤال‌هایی بی‌فایده است. از منظر خیام:

گر آمدنم به من بدی، نامدمی/ ور نیز شدن به من بدی، کی شدمی
به زان نبدی که اندر این دیر خراب/ نه آمدمی، نه شدمی، نه بدمی

نه بدنیا آمدنم به میل خویش است و نه رفتنم دست خود است. آیا بهتر نبود اصلا هیچگاه بدنیا نیامده بودم؟ این موارد تماماً برخواسته از ندانم‌انگاریِ این سالک سنتی است. همانطور که داریوش شایگان در کتاب «ادیان و مکتب‌های فلسفی هند» می‌گوید، به نزد هندوها عالم از جنس «مایا» است. یعنی حقیقتی ندارد؛ که خوابی و خیالی و وهمی است. خیام این مسائل را می‌بیند و چنین می انگارد که هستی اعتبار چندانی ندارد..
احوال جهان و اصل این عمر که هست/ خوابی و خیالی و فریبی و دمی است

اینکه خیام هم جهان را خواب و خیال و دم می‌داند، ذهن را به سمت  آیین هندو سوق می دهد


https://www.instagram.com/p/C7E8UAAuSBQ/?igsh=MWtjaWsyanMxZTVnMg==

BY سروش دباغ


Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280

Share with your friend now:
tg-me.com/Soroushdabbagh_Official/9065

View MORE
Open in Telegram


سروش دباغ Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

How Does Bitcoin Work?

Bitcoin is built on a distributed digital record called a blockchain. As the name implies, blockchain is a linked body of data, made up of units called blocks that contain information about each and every transaction, including date and time, total value, buyer and seller, and a unique identifying code for each exchange. Entries are strung together in chronological order, creating a digital chain of blocks. “Once a block is added to the blockchain, it becomes accessible to anyone who wishes to view it, acting as a public ledger of cryptocurrency transactions,” says Stacey Harris, consultant for Pelicoin, a network of cryptocurrency ATMs. Blockchain is decentralized, which means it’s not controlled by any one organization. “It’s like a Google Doc that anyone can work on,” says Buchi Okoro, CEO and co-founder of African cryptocurrency exchange Quidax. “Nobody owns it, but anyone who has a link can contribute to it. And as different people update it, your copy also gets updated.”

How Does Telegram Make Money?

Telegram is a free app and runs on donations. According to a blog on the telegram: We believe in fast and secure messaging that is also 100% free. Pavel Durov, who shares our vision, supplied Telegram with a generous donation, so we have quite enough money for the time being. If Telegram runs out, we will introduce non-essential paid options to support the infrastructure and finance developer salaries. But making profits will never be an end-goal for Telegram.

سروش دباغ from us


Telegram سروش دباغ
FROM USA